شهرازات با شنیدن پیشنهاد بویوکبی برای ازدواج او با کوبات و بچه دار شدن، خود را در یک دوراهی بزرگ می بیند. جمشیت، به بهانه محافظت از شهرازات، با بویوکبی همکاری میکند و هر کاری میکند تا دخترش فرهات را نبیند. کوبات که از اینکه عمویش مثل یک عروسک با او رفتار می کند خسته شده است و شیرین که دیوانه وار عاشق اوست حاضر نیستند اجازه دهند این ازدواج اتفاق بیفتد. با وجود همه چالشها، فرهت بارقهای از امید را برای بودن در کنار شهرازات پیدا کرده است. با این حال، بویوکبی قصد ندارد از شهررزات دست بکشد.
نظرات در مورد سریال گریه نکن استانبول (شهرزاد) - فصل اول - قسمت 2
نظرات در مورد سریال گریه نکن استانبول (شهرزاد) - فصل اول - قسمت 2
شما