نکو بارها در راهروهای تاریک هتل پرسه زده بود، اما امشب حس متفاوتی داشت. نسیمی سرد از پشت یک پردهی قدیمی کنار شوت لباسهای چرک میوزید—جایی عجیب برای جریان هوا در ساختمانی که دیگر هیچ سیستم زندهای نداشت. کنجکاویاش او را واداشت جلوتر برود. پرده را کنار زد و در چوبی باریکی را یافت که از کهنگی کمی تاب برداشته بود. با صدایی ناهنجار باز شد.
اتاق کوچک و بیپنجره بود، اما به شکل نگرانکنندهای منظم. روی میزی کاغذهایی مرتب چیده شده بود، و بالای آنها، با دقتی جراحیگونه، صدها عکس نصب شده بود. همهی عکسها تنها یک نفر را نشان میدادند: آتوری. در حال لبخند، اخم، قدم زدن، یا ایستادن زیر باران. همه از زمانی که هنوز زنده بود.
نفس نکو در سینهاش حبس شد. این فقط یک وسواس نبود. این... نظارت کامل بود.
او به طرف میز رفت. دفترچهای چرمی باز شده بود. نگاهش روی صفحه چرخید. اسامی—برخی آشنا، بیشترشان غریبه—در حاشیه نوشته شده بودند، هر یک با تاریخ و یادداشتهایی رمزآلود. قربانیان جدید. هدفهای بعدی.
خون در رگهایش یخ زد.
«اون داره یه نقشه میکشه،» زمزمه کرد. «اینجا. تو همین هتل.»
بدون معطلی، نکو بهسوی کیریکو دوید تا همهچیز را برایش تعریف کند. صورت کیریکو با شنیدن ماجرا درهم رفت.
«یه چیزی هست که باید بدونی،» بعد از لحظهای سکوت گفت. «تو دفتر مدیر، پشت تابلوی نقاشی، یه کشوی قفلشده هست. توی اون یه اسلحه نگه میدارن. نه یه اسلحهی معمولی. این اسلحه میتونه روحها رو به خلأ بفرسته، یا گیرشون بندازه تو برزخ. خطرناکه... ولی شاید بهش نیاز پیدا کنی.»
نکو با سری تکاندهنده، بین ترس و عزم درونیاش گیر کرده بود. اسلحه را با دستانی لرزان برداشت و زیر لباسش پنهان کرد. راهی تالار اصلی شد.
اوسوتو را تنها در لابی یافت. روبهروی تلویزیون قدیمی هتل نشسته بود و به نویز سفید صفحه خیره مانده بود. با ورود نکو، برنگشت، اما هوا انگار سنگین شد—میدانست که او آمده.
نکو فریاد زد: «چرا هنوز ازش دست برنداشتی؟! هنوزم دنبال آتوری هستی؟ داری چی کار میکنی باهاش؟»
اوسوتو بالاخره برگشت. چهرهاش بیاحساس بود.
«چون آتوری قرار نبود بره،» آرام گفت. «داوریاش مال من بود. روحش... ناتمومه.»
نظرات در مورد سریال هتل تاسوکاره - فصل اول - قسمت 11
شما
هتل تاسوکاره - فصل اول - قسمت 11
Tasokare Hotel - S01 - E11
کارگردان:
Rika Momokawa
نام قسمت:Handguns and Hell
نظرات در مورد سریال هتل تاسوکاره - فصل اول - قسمت 11
شما