در دنیایی که ناگهان یک ویروس یا فرایند غیرمعمول به شکل گسترده منتشر میشود، بخش عظیمی از جمعیتِ زمین بهگونهای «خوشحال»، رضایتمند، و متحد ذهنی میشوند — نوعی «ذهن جمعی» به وجود میآید که فردگرایی در آن کمرنگ شده است. کارول استورکا (با بازی ریا سیهورن)، نویسندهٔ موفقی است، اما زندگیاش اصلاً رضایتبخش نیست: او درگیر اضطراب، خشم پنهان، بار روحی و احساس پوچیست.
وقتی از این ماجرا مطلع میشود، متوجه میگردد که تنها یا یکی از معدود افرادی است که مصون ماندهاند. در نتیجه، کارول ناخواسته در مرکز بحران جهانی قرار میگیرد: جهان میخواهد او را به «قافلهٔ خوشبختی اجباری» بکشد، او اما مقاومت میکند — یا بهتر بگوییم، هنوز ناگزیر است کاری بکند. او باید بفهمد چرا مصون مانده، این تغییرات چه معنا دارد، و آیا میتواند یا باید کاری در قبال آن انجام دهد یا خیر.
سریال با آرامش و تنش همراه است؛ با کشف تدریجی حقیقت، مواجههٔ با جمعیّتهای خوشحال، و پرسش از معنای فردیت در جهانی که بهگونهای با هم شده است.