ماجرا در یکی از محلههای ثروتمند کپنهاگ رخ میدهد؛ جاییکه «روبی»، یک پرستار کودک فیلیپینی، به شکل مرموزی ناپدید میشود. او پیش از ناپدیدیاش به کارفرمایش «سزیلی» اعلام کرده بود که میخواهد شغلش را ترک کند. این اتفاق باعث ایجاد موجی از شک و سوال در ذهن سزیلی میشود که تصمیم میگیرد بهتنهایی دنبال پاسخ بگردد.
در همین حال، پلیس به شکل جدی پیگیر ماجرا نیست و اینجاست که یک بازرس تازهکار به نام «ایچا» وارد عمل میشود و برخلاف سیستم بیتفاوت پلیس، تلاش میکند حقیقت را کشف کند.